زندگی ادامه دارد

زندگی ادامه دارد

گفته بودم چوبیایی...
زندگی ادامه دارد

زندگی ادامه دارد

گفته بودم چوبیایی...

اعصاب

اعصاب ندارم،حوصله م سر رفته ، از دست دو نفر عصبانیم به خاطر لجشون و از دست خودم عصبانیم .دچار خود درگیری شدم:|



+دیشب خواهر مهمون داشت و منم کمکش! یعنی کمک هم که نه! کل کارهارو کردم ! ( البته ناگفته نماند وقتی همه مهمون ها رفتن دیگه جمع کردن ظرف هارو به عهده خودش گذاشتم:دی)


نظرات 2 + ارسال نظر
لِیدی :) جمعه 18 دی 1394 ساعت 00:54 http://ladynotes.blog.ir/

ریلکس شو نفس عمیق بکش و انرژی های منفیُ پرت کن بیرون :)

خسته نباشی به قول شاذه خدا قوت :)

کردم.یعنی دیشب کردم. الان حالم خوبه فقط دلم درد میکنه:))
ممنون؛)) خیلیم زحمت نکشیدم:)))

شاذه پنج‌شنبه 17 دی 1394 ساعت 18:15

آخخخ.... چقدر زحمت می کشی تو! خدا قوت

من کلا کاری که خوشم بیاد و با عشق میکنم:)) بعد مثلا چایی دم کردن و قهوه درست کردن و این کارا رو دوست دارم :دی
حالا سه چهار نفر بودن مهموناش:)) خیلی زحمتی نکشیدم:))
خیلی ممنون

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد