زندگی ادامه دارد

زندگی ادامه دارد

گفته بودم چوبیایی...
زندگی ادامه دارد

زندگی ادامه دارد

گفته بودم چوبیایی...

پایان امتحانات مبارک باد

امروز صبح زود بیدار شدیم و رفتیم به آشپزخانه!

کمی اطراف خود را نگاه کردیم و کتاب آشپزی را باز کرده، صفحه ی کرم پاتیسیر در ماکروفر را پیدا کردیم وشروع کردیم به درست کردن.یک کرم آسان و خوشمزه:دی حتما امتحان کنین

خلاصه ما کیک یخچالی را درست کردیم و گذاشتیم توی یخچال طبقه بالا و ظهر به خانه اون یکی مادر بزرگ! رفتیم و بعد از ظهر دادیم بخورن

ته کیک برای خودمان نماند! نمیدونم چرا:| خیلی به نظر خودم شیرین شده بود.

خب الحمدالله دوست داشتن:))

+دوروز تا پایان امتحاناات موندهههههه خدا صبرمون بده این دوروزو:)


اعصاب

اعصاب ندارم،حوصله م سر رفته ، از دست دو نفر عصبانیم به خاطر لجشون و از دست خودم عصبانیم .دچار خود درگیری شدم:|



+دیشب خواهر مهمون داشت و منم کمکش! یعنی کمک هم که نه! کل کارهارو کردم ! ( البته ناگفته نماند وقتی همه مهمون ها رفتن دیگه جمع کردن ظرف هارو به عهده خودش گذاشتم:دی)


سرد!

هوا سرد است، باد پاییزی درخت هارا میرقصاند .من لرزان از سرما، در بالکن خویش از ابر ها که همانند کارتون هاشده اند عکس میگیرم!:دی



متن بالا شرح حال من در پنج دقیقه پیش است!

+امروز امتحان ریاضی داشتیم،به شددددت آسون بود :| من سکوت میکنم :|

تنبل!

امروز با کمال تنبلی برای خانواده پففیل درست کردم:| حوصله نداشتم چیز خاصی درست کنم:)))

+یعنی اگر ذره ای به برف اومدن اینجا اعتقاد داشتم الان از بین رفت:|

چو بیایی...

گفته بودم چو بیایی غم دل باتو بگویم....چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی...


+نمیدونم چرا یهو یاد این بیت شعر افتادم:| 

+فقط من توی خونه استین حلقه ای و روش ژاکت بافتنی میپوشم یا شما هم همینطورین؟:|


تسلیت

هلو:)

چه خبر؟ 

شروع امتحانات را به همگی دانش جویان تسلیت میگویم؛)

اولین امتحان ریاضیه! حالا ما مگه میخونیم درس؟ مگه میشه؟ مگه داریم؟ 

امروز داشتم بادختر داییم نقاشی میکردم:| دیروزم برنامه دسر درست کردن داشتم مواد نداشتیم:| کلا وقتی سعی میکنم درس بخونم هر کار که میخواستم بکنم و نکردم یادم میوفته که حتما هم باید بلند شم وانجامش بدم!

+اینجا هوا یکی درمیونه :| یک روز سرد روز بعدی گرم و و و( من الان خییلی گرممه!)

+۲: اه؟! امروز هم داره بارون میاد:|