شدم مثل این پیرزن هاى غر غرو که به زمین و زمان ایراد میگیرن:(
دلم براى قبلا تنگ شده ... وقتى که به همه چیز ساده نگاه میکردم
وقتى که همه چیز رو براى خودم تجزیه نمیکردم
وقتى که این همه شک نداشتم
وقتى که با کوچکترین چیزی خوشحال میشدم و همینطور برعکس
دلم تنگ شده...
سلام
من برگشتم خخخ
بازم میشه به دنیا ساده نگاه کرد، این فقط تو ذهن خودته
سلام:*
خوش اومدى خوش اومدى:))
نمیدونم ولى دیگه اینجورى نگاه نمیکنم...نمیتونم!
بحران نوجوانیه. می گذره نگران نباش :)
کم کم دارم رو به افسردگى میرم:| اصلا نمیدونم چرا این حسو دارم
وقتی قد میکشی و بزرگتر میشی همه چی عوض میشه
اون چیزای ساده رنگ میبازه
من بعضی وقتا عصبی میشدم ولی الان دیگه کنار اومدم
همه چی عوض شده . حتى طرز نگاهم:|
اومم..
هوممم گاهی مثل گذشته شدن سخته
خیلى سخته..